مقالات

شروعی جذاب و مهیج در داستان‌ نویسی

جمله‌ای که در حال خواندن آن هستید، این توانایی بالقوه را دارد تا نشانه‌ای پایدار از خود در فهم فرهنگی ما به‌جا بگذارد و تمدن را متحول کند. خب، شاید کمی اغراق کرده باشیم. ولی کدام نویسنده در مورد روشی عالی برای شروع یک داستان رویاپردازی نمی‌کند. شروعی که به شکل نمادین در خاطرِ خوانندگان باقی بماند، مانند «مرا اسماعیل بنامید» از رمان وال سفید ملویل، یا جمله‌ای به ماندگاریِ «در آغاز خداوند بهشت و زمین را خلق کرد…» از سفر پیدایش. در نویسندگی هم مانند همه قرارهای تجاری واکنشِ اولیه مهم است و فرصت دومی در کار نخواهد بود.

متأسفانه در کارگاه‌های نویسندگی به اولین جملات توجه درخوری نمی‌شود. بیشترِ اهل قلم دوست دارند در جمله یا پاراگراف ابتدایی، ظرافت‌های شخصیت‌سازی یا طرح کلی را نشان بدهند. برخی نیز علاقه به ارائه‌ی یک درس آموزنده در ابتدای داستان دارند. در این میان بیشتر عوامل و سردبیران اگر در جملات ابتدایی تحت تأثیر قرار نگیرند، ادامه‌ی مطلب را نخواهند خواند. از وقتی که فهمیدم آخرین دستورالعمل در دوره‌ی ابتدایی می‌گوید که شروع داستان باید با یک «قلاب» خواننده را به دام بیندارد، من نیز یک جلسه‌ی کامل از کلاس نویسندگی خود را به خط‌های آغازین اختصاص می‌دهم. من به این باور رسیده‌ام که تقدیرِ بیشتر داستان‌ها در پاراگراف‌ ابتدایی رقم می‌خورد و بذرِ موفقیت یا شکست آن‌ها از همان جمله‌ی اول کاشته می‌شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *