چگونه نویسنده شوم؟ این سؤالی از دغدغههای همیشگی من است. در این پست درباره تمام نکاتی که برای یادگیری نوشتن و نویسندگی به ذهنم میرسد، جامعترین مطلبی را که در توانم بود نوشتهام، ضمناً اگر کنجکاو شدید تا درباره بعضی از نکات بیشتر بخوانید و تمرین کنید، برای هر نکته لینک یا لینکهایی را قرار دادهام تا کنجکاویتان را سیراب کنید.
کلیشهای ننویسید
فکر کردن به اینکه دیگران درباره کارمان چه خواهند گفت ما را کلیشهای و سطحی میکند.
باید به کیفیت کارمان فکر کنیم، بگذاریم به ندای ناخودآگاهمان توجه بیشتری بکنیم.
خواندن، نوشتن، خواندن، نوشتن!
پلینی میگوید هیچ روزی نباید بدون نوشتن سپری شود، اگر بتوانیم به یک الگوی ثابت برای خواندن و نوشتن برسید، مسیر حرفهای شدن را با سرعت بیشتری طی میکنیم.
بازی دایرهوار خواندن و نوشتن، یعنی وقتی از نوشتن که خسته شدیم برویم سراغ خواندن و وقتی از خواندن که خسته شدیم برویم سراغ نوشتن! این الگو دستاوردهای زیادی را در پی دارد.
افراط کنید!
افراط در یادگیری مهارتی که دوست داریم کار پسندیدهای است. کار نیکو کردن از پر کردن است.
افراط در نوشتن روزبهروز شهامت ما را برای نوشتن چیزهایی که دوست داریم بیشتر میکند.
غرق شدن در هر کاری اولین گام تمایز در آن کار است.
افراطی نوشتن یعنی توی حمام و دستشویی و مترو هم در حال نوشتن باشیم!
جواب ندهید، سؤال کنید
بهتر است بهجای نوشتن جواب، سؤال بنویسیم، شروع کنیم درباره هر چیزی که دوست داریم و مسئله ماست تا جایی که میتوانیم سؤال طرح کنیم. سؤال نوشتن موتور نویسندگی و خلاقیت را روشن میکند، سهل و لذتبخش هم هست.
سؤالها میتوانند درباره نوشتن و نویسندگی باشد یا عجیب و غریبترین چیزهایی که درباره آنها کنجکاویم. سؤالهایی مثل «اول دیوار بود یا تابلو» یا «اول مرغ بود یا تخم مرغ»؟